Saman Wilson - Tabestoon Kootahe lyrics

Published

0 216 0

Saman Wilson - Tabestoon Kootahe lyrics

؛{قسمت۱: مهرادهیدن}؛ دوباره کنارِ آب، زیر ستاره هاییم خوشحال از این که توی بهترین سه ماه سال ایم تنها مشکل اینه که تحت فشار خواب ایم همه چی عالیه، ولی اگه بگذاره پاییز چرا میره جلو عقربه هِی متنفرم از ته دل، من از اولِ مهر می خواهم مست شم بکنم خدا رو نگاه این قدر بکشم تا که بدم شُش ها رو به گا چون من، هیدن ام، ایده می دم، دیوونه ام پس شب بمون پیشم، تنها نشو چون که می دونم دوس داری این اخلاقمو تو و من، تویِ تخت، رویِ هم دود و بنگ، عود و شمع، با نورِ کم فردا رو بی خیال تا هست امروز من و تو دوستِ خوبمون گری گوس به هر حال هر سال برگ ها رنگ می گیرن یک چند ماه سبز آخر به زرد می میرن تابستون رفت سرما تنم رو اُفتاده کرد توی خماری و صبر عینِ معتادِ کرک ولی زیرِ گریه ی پاییز خیس نمی شیم زمستون هم سوئیس نریم، می ریم پیستِ دیزین بهار هم که هوا ابره و فقط بویِ خوب داره که داره بهمون می گه تابستون تو راهه ولی ؛{همخوان: نسیم}؛ تابستون کوتاهه ماها تا می تونیم پیش هم می مونیم دوستای صمیمی کارای قدیمی تابستون کوتاهه ماها تا می تونیم پیش هم می مونیم دوستای صمیمی کارای قدیمی این جا ما همین ایم ؛{قسمت۲}؛ ؛{علیرضا جی جی}؛ مادموآزل با شانل آب میشه مثل کارامل فسلفه ی دنیا دو روزه هر شب اش کُنیاک و دوده اون دختره هم بازیمه هرجا می ره برنامه برف بازیه چند ماهیه می دونه شب با کیه من برم اون هم تنها می شه تو فکرش، منم و تو لیوان، ودکا امشب می خواد لیوین لا ویدا لوکا ویـد و کوکا تا به نصفه شب زدن تموم میشه با یک چشم به هم زدن ولی اگه خورشید نره تا آخر عمر این جا خوش می گذره حتی روزی که نیان برگای خیس زندگی می کنیم انگار فردایی نیست ؛{سیاوش سیجل}؛ حس می کنیم، سکسی شدیم روی موج های مکزیکو ایم لم دادیم روی شن های ساحل دریا رو می بینم توی اون چشمای زاغت می گم «اوه، لا لا،» برم قربون اون پاها ته شهریوره، لیکورِ زرد آلو می خوریم و می کنیم و می کنیم برف پارو عشقم، اینه زندگی مون، می خوام قِر بدی روم در گوشم بگی کُسِ خوارِ زندگی مون می آید روزی که، دو تایی می مونیم خمارِ یه بوسِ دیگه تا ونوس میره صدایِ تابستون وقتی پام زیرِ سرت جایِ بالش بود ولی نه، ما دیگه هر چی بگیم بهونه است آسمونم آبی مثل مدیترانه است ؛{همخوان: نسیم}؛ تابستون کوتاهه ماها تا می تونیم پیش هم می مونیم دوستای صمیمی کارای قدیمی تابستون کوتاهه ماها تا می تونیم پیش هم می مونیم دوستای صمیمی کارای قدیمی این جا ما همین ایم ؛{پل: نسیم}؛ کاشکی دنیا یادش بره ما رو نبینیم طلوع آفتاب رو ؛{قسمت۳: سامان ویلسون}؛ نگاه ها رو من و تو بود، عین عروسی همه تو کف، عینِ جکوزی تو می گرفتی دستت هِرمِس من هم کفش و کمر و کلاهم، سبز و قرمز هر روز می دیدم هفتِ صبح رو باهات تنِت نرم و رنگِ شُکُلات نمی کردمت از بدنم جدا تنِ تو بود گرم تر از سونا برگ ها همه ریختن، ولی شاخه هست کم کم باید بار رو بست باید برگردیم خونه هامون، ساک به دست چیزی که مونده یک خاطره است الآن بغلت کنم، بینمون کاپشنه کاش بشه برف ها زودتر آب بشه چون من هنوز فکرم دمِ ساحله باید نُه ماه وایسم، عین زنِ حامله ؛{پایانی: مهرادهیدن و نسیم}؛ من، همین جا می مونم (این همه روز می گذره زود، دور همیم این همه دوست) من تا بشه (این همه روز می گذره زود، زاخار به من بگو چی کمه توش) تابستون کوتاهه ماها تا می تونیم پیش هم می مونیم (این همه روز می گذره زود، دور هم ایم این همه دوست) دوستای صمیمی کارای قدیمی (این همه روز می گذره زود، دور هم ایم این همه دوست) تابستون کوتاهه ماها تا می تونیم پیش هم می مونیم دوستای صمیمی کارای قدیمی این جا ما همین ایم این جا ما همین ایم

You need to sign in for commenting.
No comments yet.