دوباره یه زندگی بسته ای و گورستان ایستاده
یه روح آزاد ؛ یه جاده که فرار ازش میباره
یه من ، یه تو ، یه فصل نو ، یه نقشه و یه شکست
افلاطون خواب ، خواب زیر رخ ماه و افتضاح جزر و مد
خشکسال دریای باورت ، خواب سرمای آخرت ، سال یک هزار و فراموشی
از خلق تاریکی تا یه خودکشی نقاشی
ضرب تلخ هارمونی زردت ته بهاره
صدات دیگه موسیقی زرد قبلو نداره
از نقش میگ حرفت روی دیوارا بپرس
از ارتباط ناقضم با کر ها بپرس
بپرس از افلاطون که چقد دلم تنگ خودمه
اون نیمه ی مترسکیت سالهاست که وصل تنمه
دست به من نزن که محو وهمتم یه چند قرنه
مرگ به مرز فرض خط سوم این تراژدی برگشته
قهرمان مرده ، معده های قرص خورده
بازم یه روح آزاد ، یه گناه افسرده
* * *
دکتر دیشب دوباره جای قرص خواب خالی بود
همه بغضامو بلعیدم ولی قرصی ندیدم
با ماهیا به آب زدم
بهم بگو مریض خوبی شدم
بهم بگو که اونطرف اقیانوس انزوات یه شهره
الان یه چند سدس خواب رنگی نمیبینم
همه تصویرا زرده ، همه نامه ها تو همه
فقط شیمی مصنوعی میکشم رو پرده
شب بعد فراموشی تورو یادم میارن
همه اون چیزی که خود تو هم دوست داشتی باشم
نباید بخوابم
* * *
لحظه های پشت نور و تاریکی هم تو طلوع
و سکوت بودن میشه حنجره ی تازه ، فریاد
بزن ، بکش رو بوم نقش دیوونگی های دریا
حبس ویررونه ی نفس زیر مرداب ، جنون نو
نهنگای وابسته به ساحل تو
خودکشی تو شهر وحشت
معلق رو خواب ابد
سرمای دستای پستچی و نامه ی تو
توهم انتخاب آزادت توی منو
و من که از اعتصابت خالی میشم توی سطل
جاری میشم روی فهم اخلاقیات افلاطون
هرشب فشار کلید انفجارت میشم
ولی هیچ چیز هیچ بهتر نمیشه ، فقط استفاده میشم
آه - زمین ؛ حرف نزن که بعد از این جاذبتو نمیفهمم
وقتی هنوز جنازه ای پیدا نشده ، کار بدو نمیفهمم
از این خط قرمزت از رد شدن که مثل شکست به روحم میشینه
یکی پشت همون خطای قرمز
توی هیچ مطلق
زیر ترک افیون حیات
گلومو میگیره
هرشب بالا سرم
توی وهمم
رو به روی اشتیاق حاملگی زنم
بودی ، چقدر مردم تورو اهتکار کردن
ولی من فقط یک نفزم