شایع
این الکیا حالمو بد میکنن قد اینن که باهامون تفریح کنن نه
درست نی هر چی تو نقشس گاهی وقتا فلش چپ میکنن
صورت چروک و پیر
زندگیه که در گیر مرورشی
هیشکی دیگه تو خونه نی
همه یه گوشه ای
تو تنهایی بیرون از پنجره بو کشید آخر
زد رو میز ریدم به خوشیای مصنوعی
شب بیداری تو الدونیای شهر
ایستگاه فکر دستشویی
هر روز همینو یه حال معمولی با هام میای از رو مین تو شهر میچرخونی
چقد خوبی چقد خوبی
این آشغالا گوهشونو میخورن
حتی نباشی یکم تو دید
بیگرض
فرقی نمیکنه
پس خوبه که بد باشم
تو فکر سقف بالا سریو من فکر سرماشم
از ما رفت تو این زندگی
یه جوری تو میکنی انگار ته قصه ای
شایع
باختمت
خودتو با پولای تو جیب کاپشنت
هر جا نشستم بدنت بوی گاو نده
قشنگه تو لباسمه همه اکازیونم بده
اینا فهمیدن گوه خورا کی بودن
همه چیو از کجا میدونن
گوه با قاشقن اینا
بابا شوان اینا
حال میکنن با گلابی بودن
کتاب رفته ......
ته تش بخندی یه بار تو عکس
هر روز بودویی پی کارخونت
بری با یه کام تو لک
زندگیت باز تو پک
ماله تو چند؟
چار نت بیشتر نیست .......
بخورم، بخوابم، راه برم
بقیه بهم جا بدن جا نباشه واسه من
بیگرض
فرقی نمیکنه
پس خوبه که بد باشم
تو فکر سقف بالا سریو من فکر سرماشم
از ما رفت تو این زندگی
یه جوری تو میکنی انگار ته قصه ای
شایع
نم پس ندی دریا خشکه
نمیگذره فردا خوش
سرمایارو سرما کشت
بهتره بری چندتا .......
لش کشید این بچه گل
پسره همه چی در میاد دست ......
منطقی موند کله شد
مفت نبازی برگتو
رنگ تو بچه شد
اینکه قراره چی بشه کی بیاد کی بره
آبتو میکشه
رو بش بدی جای تو زیرشه
خر جی بشه