عمو نوروز نیا اینجا که این خونه عزا داره
پدر خرج یه سال قبله شب عیدو بدهکاره
چشای مادر از سرخی مث ماهی هفت سینن
که از بس تر شدن دائم دیگه کم کم نمیبینن
برادر گم شده پشت سرنگای فراموشی
تن خواهر شده پرپر توو بازار هم آغوشی
تووی این خونه ی تاریک کسی چشم انتظارت نیست
تا وقتی نون و خوشبختی میون کوله بارت نیست
عمو نوروز نیا اینجا عمو نوروز نیا اینجا
عمو نوروز نیا اینجا بهار از یاد ما رفته
تووی سفره نه هفت سینه نه نونه نه پول نفته
عمو نوروز توو این خونه تمام سال زمستونه
گل و بلبل یه افسانه س فقط جغده که میخونه
بهار و شادی عیدو یکی از اینجا دزدیده
یکی خاکستر ماتم روو تقویم ما پاشیده
عمو نوروز نیا اینجا عمو نوروز...