[بهزاد قسمت 1] :
بازم شب و تنهایی میده مخم و آزار
گذشته ها میاد سراغم مثه آوار
خراب میشه و میگاد عینه بغض تو گلو
الانم از اونی که سپری شد چه دور
من جنگیدم اما باختم چه زود
مریض و کژتاب دیگه پادزهر تکون
نمیده روح و انگار ساعت به زور
میگذره حرفاشو تو خوابم نشوند
اونی که حسمو دادم خالصانه بهش
با نفرت پاسخ داد بازیه دلش
علت چی بود داش طعمشو بچش
بدون اختیار شدم مطرود از بهشت
پس مردونه بکش از شاخه های سمی
خیابون تار روح عابرا زخمی
روزا رو تو تردید , شبا پی ترمیم
زندگی رویا ما با این افسانه تو جنگیم
[هوک] :
تیره ترم میشه تیره تر از همیشه
یکم خیره نگاه کن نزدیکترم میشه
تیره ترم میشه تیره تر ازهمیشه
یکم چشاتو باز کن واقعی ترم میشه
//
تیره ترم میشه تیره تر از همیشه
یکم خیره نگاه کن نزدیکترم میشه
تیره ترم میشه تیره تر ازهمیشه
یکم چشاتو باز کن واقعی ترم میشه
[سم قسمت 2]
قصه ی دیروز و امروز نگو
هنوز نگرفتی نه هیچکی دلسوز نبود
جای غرق شدن تو مرداب گذشته
لبخند بزن سم بزن گذشته گذشته
زیر ثانیه های لعنتی قصه میخوری
پیر شدی ول نمیکنی قفل بیخودی
زدی روحتو جوییدی وقتی گشنه میشدی
به دنیا میدی یه سره فحش بیخودی
چون عادت کردی به مرضی که درمونش عقلته
مسیر زندگیت کجه خب فرمونش دسته
پر شده مغزت از فکر غلط نسلت
نسل بریده روشن فکر هرزه
هجو حرفاشون مثه کتابای طنزه
رفتار و گفتارشون خارج از این مرزه
نمیریزن مزه چون واقعیت اینه
تلخه چشاتو باز کن ببین واقعی تر میشه