رستان:
باز شبو یه مغز رد
دست کم یه نخ به لب اتیش بزن حرف حق
درد من فقره
فر هنگ و پول وصله کرد لباسمو نو شده پس غصه نخور شب پدر د بخند
زندگی جوکه یه طنز تلخه
حق سگ دوی ماهانه اولین هفته رفته
مگه بده؟ فوقش اگه نکشنت میزارن یه کادو تنگت
منم فقط میفرستم لعنت
به افکار پریشونم که رو ورق نمیمونن
دهنمو می دوزم تا چشام نتونن بخونن
اینام نمیفهمن انگار شر میشه افراط و بی دلیله انکار به گشتن به دنبال رپ که از درد
میاد از یه مغز رد میشه یه مرد که میکشه زجر تش لمس کرد آه ریشه وهمشوتیشه مرگ
هآون:
برگرد عقب به عاقبت فکر کن
شاید تو آخرت عدالت چش شد
بزن به تخته ی پوشالی
وصله بزن به چاک چاک دهن نشه وا
برگرد عقب به عاقبت فکر کن
شاید تو آخرت عدالت چش شد
بزن به تخته ی پوشالی
وصله بزن به چاک چاک دهن نشه وا
رستان:
عقب میره عقربه ساعت با هر
چرخش خواب اور عادت توی مغزم یه عده احمق با معیشت راحت و یه عاقل کم حرف که تلف میشه اخر
توهم بی حاصل سیاهی کامل
برده مشغول زجه تو مجلس جاهل
ارزوهای گشاد عشقای حاده
کنیز شده ملکه با یه امضای ساده
تنه ها گرماده ولی ریشه یخ زده
طواف خیالی تن لخت و ریشه نزده گوش خیابونا تمیز بی فحش و عربده
ایست بازرسیه کسی که رازو بلده
غم ترک یه فاحشه نی از چی مینالی؟
یه دوراهی بین بیگاری و بیکاری؟
توی توهم بیداری ب ضرب تلنگر
زیر شکنجه روحانی ب صرف تهوع
هآون:
برگرد عقب به عاقبت فکر کن
شاید تو آخرت عدالت چش شد
بزن به تخته ی پوشالی
وصله بزن به چاک چاک دهن نشه وا
برگرد عقب به عاقبت فکر کن
شاید تو آخرت عدالت چش شد
بزن به تخته ی پوشالی
وصله بزن به چاک چاک دهن نشه وا
توهم - گمنام