؛[قسمت ۱]؛
خدافظ ، خدافظ اون روزا كه ، كسى ازم بد مى گفت بم بر مى خورد
كسى تنش ، مى خورد به تنم شر مى شد
يهو ، ميرفتم جِلو
عقل تو كلم لق ميخورد مى گفتم
بزار بشه هرچى شد
خدافظ اون زنى كه ياد داد مرديو بم
بعد اونم رفت بيخود
وضعو ميديد سرد ميشد
نميدونستم تكليفو هى
الكى ، ورق ميكردم سياه ميرفتم بيراه مُشت
ميزدم ديوار به هركى ميكردم نيگا ميگفتم چى ازم ميخواى
امان از اينكه هر كدورتى با خنده رديفه
سياست همينه هميشه كثيفه
كسيكه دارتش قويه
خدافظ اون بى هدفيا
اون روزا كه بدون سياست
عمل ميكردم همين سال 90 جاى عمل
زانوى غم بقل ميكردم ميخواستم پروانه شم
"پروا" نداشتم از همون اول
ميكردم ترسامو سگ محل
قسم ميخورم تو زندگيه مسخرم فقط با دو نفر تك پرم همش
يكى شعرام ، يكى همسرم
كى ميده به ما زن اصن
خدافظ شوق قبل سرباز صفر
مجموعه ى اولم
؛[همخوان]؛
خاطراتش هنوز باهام هست ، خوابام تلخ ترسناك فازام لج لجباز بابام هنوز باهام بد
پاهام سنگه ، هدف هدف كـــــلم شقه
من از ديروز مىدونستم فردا چيه
خاطراتش هنوز باهام هست ، خوابام تلخ ترسناك فازام لج لجبازيه بابام هنوز باهام بد
پاهام سنگه ، هدف هدف كـــــلم شقه
من از ديروز مىدونستم فردا چيه
؛[قسمت ۲]؛
خلاصه ، نگم واست قصه ، خدافظ گذشته
الان ميخوام كوچيكو بزرگ ، ريز و درشت
ماااله خودم شه
يه جورى آيندرو بسازم بهم بگن مهندس
آينده اى كه ببينيم بشه توش گوشت خريد
مُرغ خورد شهر خوش فُرم شد و بچه گدا تو لباساى جديدش گُم شد
و پايين شهر با بالا شهر بُر خورد و فرهنگ ، بره بالا حالا جراْت دارى رو تنه خيابون تُف كن تو
ندار بره كار كنه
سمت مردم دراز نشه دستش هى
فوتباليست دسته 1
دست مُزدش از يه دكتر عمومى بيشتر نباشه جوابه تمامه عقايدت
يدونه نيشخند نباشه و نبينيم كه يه دختر تو سنه
13 خرابه اينقدر حواست "جمعِ" كه
جايى به نا حق "تفريقى" نشه
جوون سمت دود حتى تفريحى نره
همه چيو مثبت ببينيم و داد بزنيم بد بينى خفه
؛[پل]؛
شبه بى سحر ، زجره بى ثمر ، جنگه بى تلفات نداريم
كار نذاريم كلرو باس همه چيو ببوسيم بذاريم كنار
توى قبرستون بخوابيم يه راست
؛[همخوان]؛
خاطراتش هنوز باهام هست ، خوابام تلخ ترسناك فازام لج لجباز بابام هنوز باهام بد
پاهام سنگه ، هدف هدف كـــــلم شقه
من از ديروز مىدونستم فردا چيه
خاطراتش هنوز باهام هست ، خوابام تلخ ترسناك فازام لج لجبازيه بابام هنوز باهام بد
پاهام سنگه ، هدف هدف كـــــلم شقه
من از ديروز مىدونستم فردا چيه
؛[قسمت پایانی]؛
عجب بيتى شخم زده اين دهقان