[ورس اول : صادق]
صدای خشم از در اول بود
عاشقانه هاش از در بعد بود
دعای یک زن، عین یه مادر
گلوله شکافتش سینه ی مردو
بود صدای فقر اخبار جنون
برهنه دهن تو اذهان عموم
گلوله شکافتش گلوی فَردو
(سکوت گرفت راهرو را)
من متولد راهرو ام، رطوبت دیوار و نَم
خیلی سالو دوییدم، تو خودم، بی حال و خم
شیشه ای رو ندیدم پشتش باشه چیزی جز من
شد برا من طبیعت این پوشش سنگی که خیسه و سرد
کلی دست انگار پشت تصمیمام تو پیچ آخر راهرو
روبرو سفید پشت سر سیاه روی من نخور بارکد
شاهی ام که توش سرباز داشت،
ماهی ام که توش صد سال داشت
زمزمه م پیچید تو گوشِت که
سقوط حکم پرواز داشت
[همخوان : پدرام آزاد]
از شروع این بازی هر روز تکرار و تکرار
انتهای این راهرو کجا میرسه این بار
تو عمق نفس ها یه آه نشسته انگار
یه گلوله تو سرم، گذشته م ریخت رو دیوار
از شروع این بازی هر روز تکرار و تکرار
انتهای این راهرو کجا میرسه این بار
تو عمق نفس ها یه آه نشسته انگار
بس که مردم تو این راه، مرگ و سایه م من این بار
[ورس دوم : صادق]
من صدای اونور دیوارم، میتونی صدامو بشنوی؟
تو تنها در ساکت اینجایی میتونی مرزا رو بشکنی
چی هستی که بغضت میکشه گلومو ناخن؟
کی هستی که بودنت میکنه روحمو آروم؟
کی هستی؟دِ روانی بگو من میدونم که این در باز میشه به روم
میشنوم نبضاتو میکوبم به توم، میبینیم حس میشم، میدونم، بدون
نصف باتم، نصف رو، حس باور بهم بود
نصف تارم، نصف رو، نصف خاکم نصف کود
قلب دیوار پر روزنه بود
تاریکی میداد یه فرصت به نور
که شاید بتونه بسازه رویاشو
توی اعماق با معضل اون
روی فکرش یه ضربدر زد
روزای رفتَشو زد سر ضرب
بازی از قبلا مسخره تر
هم زنده س اینجا هم پسر بد
اسبابتو جمع کن که این آخرین صلحم با توـه
این لحظه خروجمونه، سرود سقوط این پُله
من از شهر فرشته هام
قرمز توی نوشته هام
خداحافظ سرخورده ها
خالیه تا اینجا پُرِش
[همخوان : پدرام آزاد]
از شروع این بازی هر روز تکرار و تکرار
انتهای این راهرو کجا میرسه این بار
تو عمق نفس ها یه آه نشسته انگار
یه گلوله تو سرم، گذشته م ریخت رو دیوار
از شروع این بازی هر روز تکرار و تکرار
انتهای این راهرو کجا میرسه این بار
تو عمق نفس ها یه آه نشسته انگار
بس که مردم تو این راه، مرگ و سایه م من این بار