؛[قسمت اول]؛
قورتت میده حسش که
یه چیزی اشتباست و
این شهر مال ماست و
میگیم و دروغه ولی تابع قانونیم
همه فلجیم و کر ولال و کور میشه استعداد
ولی بازم زندگی رو جلو میبرم
مادرا میزائن، پدرا میخرن
دوچرخه میشه ماشین
آبنبات میشه کلید
هم بازی میشه شریک جنسی وقت پیریت
امروز بد بود، بدتر از دیروز
هیشکی در نزد بگه از خونت بیا بیرون
هیشکی نفهمید غیر از درد خودش، درد چیه
ولی زندگی جاریه، فقط هوا سرد میشه
واست کیک میخرن، واست دست میزنن
پدر و مادرت با مهر برات وقت میخرن
مغزتو میشورن معلمای بی شرف
ولی بازم میشه خودت و رفیقت بشید عوض
از شاه عربا تا بچه بازیای کیشیشا
هنوز در جنایت بازه توی این کلیسا
مسیح کی بود؟ خوب و بد چی بود؟
واسمون عیسی رو معنی کردن، دلیل چی بود ؟
ما آدما پر از سوالیم، پر از انرژی
پر از اهمیت به کسشری مثل پرستیژ
پر از جنایت پر از تعفن
وعده ی آخر تهوع، مرگ های پر تنوع
دنبال رویات باش، انقدرا زنده نیستی که
بخوای بسوزی،بسازی
انقدرا جدی نیست
میسوزم میبینم هنوز قفلیم رو جدول
به خودت میگی آزادیه پنج حرف اول
ولی بهت میگن، زندان یا اعدام
همش پنج حرفه، انتخاب بین بد و بدتر
الف، ب، پ، ت، ث
مثل ساکت، سه بار در روز سکوتو گوش کن از اول
چه غمناکه، چه غمناکه
وقتی تو برگه اتهامت سکوت باشه
رد میشدیم از کنار یه کلاه خالی
زیر یه پل تاریک، یه هنرمند باریک
صدای ویالونش میگفت این شهر قصه میخواد
به قصه های خوب، یه سکه میداد
همه پرسیدن شیر یا خط؟
من با خط بدم نوشتم شیر
تو این جنگل، پرسه نزن
با رأی گیری اینجا روباه میشه عادل
گاو میشه عاقل، شغال میشه عاشق
تو ازدواج حاکم، حرفت ساقدوش باده
بادی که از هر وری اومد، گند زد به حالت
حالا اسمشو بنویس و پرت کن تو صندوق
هی انتظار بکش، منتظر فندق
واقعا اگه خودت بودی، نمیدزدیدی
اون چند و چند میلیارد که بود، حق مردم؟
صورتتو تر کن، دست و پاتو بشناس
واسه یه بار هم که شده، فکرو کار بنداز
لعنتی، لعنت شیطون به قبرت
تف به شعارت که خودت گمی توی گندت
خودتو کردی برده، گناهه اگه باور کنی
وقتی بهت میگن، خدا میخواد باشی بنده
خدایی نیست، خدا هرچی باشه این نیست
خدا ترس نداره، به خدا خدا این نیست
جهنم خدا، واسه خیلیا بهشته
بهشت باشه واسه اونکه میخواد از حوری کرشمه
خدا این نیست، اگه باشه هم دروغه
مگه نه اینکه نور پاکشو دمیدن تو روحت
مگه نمیخواستیم تو این دنیا، بخندیم و پر شیم
مثل خورشید، نورانی
مثل خورشید، نورانی