جسم خاک از عشق در افلاک شد
کوه در رقص آمد و چالاک شد
جسم خاک از عشق در افلاک شد
کوه در رقص آمد و چالاک شد
آینه ات دانی چرا غمـــــــــاز نیست
زانکه زنگار از رخش ممـــــتاز نیست
زانکه زنگار از رخش ممـــــتاز نیست
شاد باش ای عشق خوش سودای ما
ای طبیب جمله علت های ما
ای دوای نخوت و ناموس ما
ای تو افلاطون و جالینوس
چون که گل رفت و گلستان در گذشت
نشنوی زان پس ز بلبل سرگذشت
چون که گل رفت و گلستان شد خراب
بوی گل را از چه جوییم از گلاب
بوی گل را از چه جوییم از گلاب
آینه ات دانی چرا غمـــــــــاز نیست
زانکه زنگار از رخش ممـــــتاز نیست
آینه ات دانی چرا غمـــــــــاز نیست
زانکه زنگار از رخش ممـــــتاز نیست