یه راه کهنه
یکی تازه تر
یه راه امن و یکی پرخطر
میتونم بشینم ، مدارا کنم
میتونم برم باز ، پی دردسر
من چشمامو بستم و توی اتفاق رها شدم
فقط یه لحظه طول کشید تا کنار بیام با خودم
من اعتماد کردم به ماه به جاذبههای پیشرو
میشد باز احتیاط کرد ولی من عاشق تصادفم
من عاشق تصادفم
من عاشق تصادفم
من عاشق تصادفم
برای هر شروع شاید به پایان فکر باید کرد
برای کشف خوب اما باید باز اشتباه کرد
من غرق شدم تو آغوش یه آدم
زمان ایستاد و دنیا رفت از یادم
برای اولین بار توی تمام زندگیم
با غرق شدن بود که نجات پیدا کردم
نجات پیدا کردم
نجات پیدا کردم
نجات پیدا کردم
نجات پیدا کردم
نجات پیدا کردم