زیرآب زدنامون رشد دیده
دلرحمیا خشکیده
اشکهامونم دروغیه
مثل زاینده رود
مثل ارومیه
روحهامون اوج نمی گیره ،
مثل سی یکصد و سی خبرنگارایی که سقوط کردن
تو دلامون آشوبه ، اما لبامون سکوت کردن
خوشیهامون مثل عزا فقط
جوونها فضانورد
ضعفهامونم میندازیم پای قضا قدر
هر روز و هر شبمون که تکراریه
کپی پیسته لامصب حتی هر یک ثانیه
و از وقتی که این اسمو به من دادنش
و از وقتی یادمه
خرابکاری زیاد کردم تو گذشته
اما امروز چی همه اونا گذشته
شکستن شیشه همسایه با توپ
فرار از سایه تا نور
تصادف بی گواهینامه! هه!
تجدیدهای کارنامه!
یادم میاد تراشکاری توی بازار
یا جواب کنکور آزاد
طاقت من سر اومد! طاقت تو چی ؟
میگذرن ثانیه ها روی این ساعت مچی
خاطراتم مثل عکس
قدر یک چشم باز و بست
از تو مغزم
از تو ذهنم
میگذرن میپرن از تو دستم
من تو سنم قد ِ سنم بد آوردم
صد تا باختم یکی بردم
دنیا یادم داد بی رو دروایسی
این مطلبو تو دوران سربازی
توی تنبیه و خردشدنهای مصطلح
زیر لب لگو تو هی: این نیز بگذرد
تو هر فرصتم
به روزگار غر زدم
از همه آدمهایی که بهترین شانسهامو بر زدن
آدمهایی که منو دور زدن ، رکب زدن ، بلوف زدن
اما ، این نیز بگذرد
من ناراحت نیستم از این خوشیهای زودگذر
از رو بدیا یا پل می زنم یا که زیرگذر
همیشه با خودم اینو تکرار می کنم
این نیز بگذرد
این نیز بگذرد
ورس 2:
همه روزها آرزوها شده شب و خوف
خدایا وقت داری بزنیم با هم گپ و گفت ؟
هر کی دو رنگ تر ، میشه پر رنگ تر
سو استفاده که کرد میشی فوراً دک
پس من موندم و روزگار و خنده های عصبی
چون نمونده از اون یکی بنده هات که اثری
آره باخت میده هر کی نکرد دو رویی
در عوض برده بند " پ " ، یعنی پول ، پارتی ، پررویی
پس هدفم طرفم دست خورده
کلمم قلمم پژمرده
دلم و حسم زخم خورده
منم ، یه افسرده
اون که نادونه ، خودشو عقل کل دونسته
رفاقتهای اینجا بدتر از گلدکوئسته
هر کی به فکر خودشه
خیالت هم جمع! گیر بیفتی استفاده نمی کنه از برشش
چاشنی چرخیدن آسمون و زمین سوده
نگران چی ای ؟ تا بوده همین بوده
تو هر فرصتم
به روزگار غر زدم
از همه آدمهایی که بهترین شانسهامو بر زدن
آدمهایی که منو دور زدن ، رکب زدن ، بلوف زدن
اما ، این نیز بگذرد
من ناراحت نیستم از این خوشیهای زودگذر
از رو بدیا یا پل می زنم یا که زیرگذر
همیشه با خودم اینو تکرار می کنم
این نیز بگذرد
این نیز بگذرد
ورس 3:
من ، تو ، دلا برفی
من ، تو ، بلا تکلیف
کارمون هم ، همواره جنگ
دلامون هم انبار سنگ
بالاسریمون سر نسل ما قمار کرد
از فرداش تا آسمون قیمت دلار رفت
سر انگشتی بشین و چک کن خودت
دار و ندارت الآن ارزشش یک دومه
ه ، شب خوابیدیم ، صبح که شد
شهر من ، شهر تو ، شهر ما که شوکه شد
پس جنگه بین ایرونیها
تو گرونیها
حتی سر یه قرونیها
گله داریم از بی خوشی
همزمان قهرمانهامون رو داریم می کشیم
خلاصه نگاه به گذشته منو به فکر وا میداره
سختی ، راحتی ، هر کدوم یه تایمی داره
امروز اگه لم دادی رو بالش های پر
آماده باش! واسه چالش های بعد
تو هر فرصتم
به روزگار غر زدم
از همه آدمهایی که بهترین شانسهامو بر زدن
آدمهایی که منو دور زدن ، رکب زدن ، بلوف زدن
اما ، این نیز بگذرد
من ناراحت نیستم از این خوشیهای زودگذر
از رو بدیا یا پل می زنم یا که زیرگذر
همیشه با خودم اینو تکرار می کنم
این نیز بگذرد
این نیز بگذرد