؛[قسمت ۱]؛
امسالم به تهش رسیده
هنوز بازه باغ وحش
لش، هنوز گشت، ایست پشم
دوباره آهنگ بلند پخش
برقص برقص برقص
بگیریم بردهداری رو جشن
برقص برقص برقص
بگیریم بردهداری رو جشن
کار، کار، تا آخر شب
روزمرگی، عادت بد
رئیس، اینم یه عکس از خونوادهم
من نونآورشم
بیا دفتر آخر وقت
میره، ولی هیشکی نیست
سخته باورش هم
رسیده آخر خط
پیاده میشم، پیاده میشم
ولی درها قفلن و
بخت بد میذاره کارد زیر گلوش
جیبشو خالی میکنه قبض برق و
پرتش میکنن زمین، خاک بشینه روش
هاجی فیروزه، سالی یه روزه
سالی یه روزه؟
نه، واسه هر روزه
؛[همخوان]؛
هاجی فیروزه، ارباب خودم سابیلیبلکم
از این آدم مثل خر کار کشیدی و
جایی نیست بره چون
پولو ندادی، حساب بانکیت هی بشه پر
؛[قسمت ۲]؛
حتماً طرفای آفریقا هر روزشون نوروزه
آخه اینجوری حساب کنی پر هاجی فیروزه
اجداد ما از کجا خریدنت؟
چیه حقیقتت؟
شاید جنگ بوده کشورت موقع پریدنت
هنوز گذرنامهت دست ارباب دریدته؟
هاجی فیروزه
سالی یه روزه
سالی یه روزه؟
نه، واسه هر روزه
قوز بالا قوزه
اون که حالا خوبه
لهجهش سوژه
نمیدن پولشو، بسازه بسوزه
چیزی گفت بزن تو پوزش
هه، عتیقهها
انگار همین الان در اومدن از تو موزه
؛[همخوان]؛
هاجی فیروزه، ارباب خودم سابیلیبلکم
از این آدم مثل خر کار کشیدی و
جایی نیست بره چون
پولو ندادی، حساب بانکیت هی بشه پر
؛[قسمت ۳]؛
میگن از زیرزمین اومدم
مطربم
همه منو میشناسن
من با همه غریبهم، اینه مشکلم
ملیجکم
پشت این نقاب حبس، انگار کهریزکم
روم سیاه
نژادپرستیم
ظاهر فریبتر از روسپیا
آره منم هاجی فیروزم
یادآور زشتیا
بدهکار امروز، طلبکار دیروزم
رویاهام درندشت
خواستم تهمتن باشم ولی فهمیدم اژدهام
چون میگن دمم گرم
شعرا سنگین، بلندگوها عصا میخوان و
صداشون بلنده از کمردرد
؛[همخوان]؛
ارباب خودم سابیلیبلکم
از این آدم مثل خر کار کشیدی و
جایی نیست بره چون
پولو ندادی، حساب بانکیت هی بشه پر
؛[قسمت پایانی]؛
هاجی فیروزه
ارباب خودم سابیلیبلکم
سابیلیبلکم
د میگم سابیلیبلکم
سابیلیبلکم
پولو ندادی، حساب بانکیت هی بشه پر